mass market paperback, 224 pages
English language
Published October 1969 by Washington Square Press.
Dr. Viktor E. Frankl is professor of psychiatry and neurology at the University of Vienna, President of the Austrian Medical Society for Psychotherapy, and head of the neurological department of the poliklinik of Vienna, He leads what has become known as the Third Viennese School of Psychotherapy. He is the leader and originator of the school of logotherapy or existential analysis.
After three grim years at Auschwitz and other Nazi prisons, Dr. Frankl gained freedom only to learn that almost his entire family had been wiped out. But during, and indeed partly because of, the incredible suffering and degradation of those harrowing years, he developed his theory of logotherapy.
In his own words, "logotherapy...makes the concept of man into a whole...and focuses its attention upon mankind's groping for a higher meaning in life." (back cover)
Combinando vivencias con análisis médico, este libro deja huella en todo aquel que lo lea. Lecciones, una tras otra, que te maravillan y asustan al mismo tiempo, y que espero que causen las mejores reflexiones en las mentes de toda persona digna.
ویکتور فرانکل میگه: «من به عنوان پروفسور دو رشته عصب‌شناسی و روان‌پزشکی، به شرایط مختلف بیولوژیک، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی انسان‌ها آشنام؛ و علاوه بر این، از چهار اردوگاه کار اجباری نازی جان سالم به در برده‌‌ام و می‌دونم که انسان می‌تونه از بدترین شرایط قابل تصور هم عبور کنه»
این کتاب به دو بخش تقسیم شده. تو بخش اول، فرانکل از شرایط اردوگاه آشویتز و سه اردوگاه دیگه‌ای که در اون‌ها اسیر بوده میگه؛ از امید و ناامیدی تو بدترین شرایط جنگ؛ این‌که وقتی نمی‌دونست فردا رو می‌بینه یا نه، چطور خودش رو امیدوار نگه‌می‌داشت؛ و البته چطور خیلی از افرادی که همراه باهاش تو اردوگاه بودن، نتونستن از پسش بربیان.
تو بخش دوم کتاب از لوگوتراپی میگه و روی قضیه «معنا در زندگی» متمرکز میشه و سعی می‌کنه با مثال‌هایی که از مراجعینش می‌زنه، قضیه رو ملموس‌تر بکنه.
من شخصاً پیوست آخر کتاب، که در واقع سخنرانیش تو یه …
ویکتور فرانکل میگه: «من به عنوان پروفسور دو رشته عصب‌شناسی و روان‌پزشکی، به شرایط مختلف بیولوژیک، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی انسان‌ها آشنام؛ و علاوه بر این، از چهار اردوگاه کار اجباری نازی جان سالم به در برده‌‌ام و می‌دونم که انسان می‌تونه از بدترین شرایط قابل تصور هم عبور کنه»
این کتاب به دو بخش تقسیم شده. تو بخش اول، فرانکل از شرایط اردوگاه آشویتز و سه اردوگاه دیگه‌ای که در اون‌ها اسیر بوده میگه؛ از امید و ناامیدی تو بدترین شرایط جنگ؛ این‌که وقتی نمی‌دونست فردا رو می‌بینه یا نه، چطور خودش رو امیدوار نگه‌می‌داشت؛ و البته چطور خیلی از افرادی که همراه باهاش تو اردوگاه بودن، نتونستن از پسش بربیان.
تو بخش دوم کتاب از لوگوتراپی میگه و روی قضیه «معنا در زندگی» متمرکز میشه و سعی می‌کنه با مثال‌هایی که از مراجعینش می‌زنه، قضیه رو ملموس‌تر بکنه.
من شخصاً پیوست آخر کتاب، که در واقع سخنرانیش تو یه کنفرانس بوده رو به عنوان یه حسن ختام خوب دوست داشتم. اون‌جا که میگه: «عوامل خارج کنترل تو، می‌تونه همه چیز رو ازت بگیره، به جز یک چیز، آزادی تو در نحوه واکنش نشون دادن به این قضیه. تو نمی‌تونی روی همه اتفاقایی که برات می‌افته کنترل داشته باشی، اما همیشه می‌تونی کنترل کنی که چه حسی راجع به اتفاقات داشته باشی و چه کاری در واکنش به اتفاقات انجام بدی». یا وقتی میگه «Happiness must happen, and the same holds for success: you have to let it happen by not caring about it.»
